سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بنده خدای خویشتن را چهل روز برای خدا خالص نکرد، مگر آنکه چشمه های حکمت از دلش بر زبانش [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :298
بازدید دیروز :680
کل بازدید :2101704
تعداد کل یاداشته ها : 1987
103/9/10
2:56 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

آقای سید محمد حسینی از دوستان می گوید: زمانی مستاجر پیرزنی اصیل و شریف قمی به نام عالیه خانم در قم نو بودیم. پیرزن بسیار پاکدامن و مومن و با تقوا بود. زنی به تمام معنا از زن های قمی متدین و مومن و مقید که در قم از آن ها در گذشته بسیار و در حال حاضر از آن نسل کم تر می توان یافت.

خانه ای که ما در آن مستاجر بودیم کاهگلی و خشتی بود. روز بهاری که از بیرون وارد خانه شدم دیدم که حیاط خانه از لشکر مورچگان سیاه شده است و نمی شد گام در آن گذاشت. همان طور در بیرون خانه ایستادیم. پیرزن صاحب خانه که بیرون بود وقتی آمد ما را بیرون خانه دید گفت : چه شده است؟ لشکر مورچگان را به او نشان دادم که حیاط را سیاه کرده بود.

پیرزن گفت: کاری نداشته باشید الان درستش می کنم.

آن گاه رفت وضویی گرفت و آمد و این آیه را بر آن ها خواند: حتی اذا اتوا علی واد النمل قالت نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم لا یحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون ؛ زمانی که حضرت سلیمان با لشکریانش به وادی مورچگان رسید ملکه مورچگان خطاب به مورچگان بانگ برداشت که هان ای مورچگان داخل در لانه‌های خود شوید، زنهار که سلیمان و لشکریانش شما را زیر پای خود پایمال نکنند در حالی که از شما آگاه نیستند و از شما را احساس نمی کنند.». ( سوره نمل آیه  18)

آن گاه بر آن ها دمید. هنوز دمی نگذشت که همه مورچگان از حیاط خانه به لانه هایشان وارد شدند.